ابتدا همراه مادر بزرگم به سمت تبریز حرکت کردیم.رفتیم تا به جاده طارم رسیدیم.اونجا ... خوردیم و با بد بختی در هوای گرم شهریور ناهار خوردیم.بدون آب (من فقط یه بطری داشتم) و با پارگی های فراوان از جاده طارم ردشدیم. بعد از رسیدن به تبریزاز جاوی پارک ائل گلی رد شدیم تا به مهمانسرای شرکت بابام برسیم (خونه بود).کسی که کلید داشت خونش نزدیک ائل گلی بود!بالا خره یارو اومد و کلید رو داد,خونه اینقدر بزرگ بود که صد نفر توش می تونستند دراز بکشن!ولی اتاق هاش دو اما هردو دوتا تخت داشتن تا بود و منو مادربزرگم تو یه اتاق می خوابیدیم و مامان و بابام تو یه اتاق.همون روز تراکتور با صنعتنفت بازی داشت نتیجه رو یادم نمی آد ولییادم هست که تو جام حذفی بود و بازی ب...